این شبها شما را در سریال «شهرك جیم» شبكه سوم سیما میبینیم، چه شد كه بعد از مدتها بازی در سریالهای ملودرام یا تجربه مدیوم نمایش خانگی، این سریال را که گونه طنز هم دارد انتخاب كردید؟
اواسط مرداد ماه فیلم سینمایی «دزد و پری» بهکارگردانی حسین قناعت و بازی من در سینما اکران بود که حسین توکلی؛ دستیار آقای شبخیز؛ کارگردان شهرک جیم، بازی من را در این اثر دیده بودند و از من برای حضور در این پروژه دعوت کردند. بهسبب بازی در دو پروژه طنز «ویلای من» و «ابله» خیلی علاقهای نداشتم که در ادامه مسیر حرفهایام دوباره با کار طنز دیده شوم و قبولش برایم سخت بود. از طرفی من تجربه همکاری با دو کارگردان بزرگ عرصه طنز بهخصوص مهران مدیری را در کارنامه کاریام داشتم و همین انتخاب را برایم سخت میکرد. اما وقتی به دفتر آقای شبخیز رفتم و دیدم گروهی جوان سرشار از ایدههای خلاقانه میخواهند كاری طنز را شروع كنند، نظرم تغییر كرد. شاید باور نكنید اما من فیلمنامه نخوانده و بر مبنا صحبتهایی كه با آقای شبخیز داشتم حضور در این پروژه را قبول كردم. حقیقتا اولین چیزی كه مرا برای این همكاری مجذوب كرد انرژی نهفته در گروه بود و البته كارنامه و سابقه آقای شبخیز و اطمینان به اینكه «شهرك جیمژن كار خوبی از آب درمیآید هم اصلا بیتاثیر نبود.
در تلویزیون قرارداد بستن بدون خواندن فیلمنامه بهقدری مرسوم است اما برخی از بازیگران بعدها پشیمان میشوند؛ این اتفاق درخصوص «شهرك جیم» برای شما نیفتاد؟
٥ قسمت اول فیلمنامه را كه خواندم فهمیدم با طنزی متفاوت روبهرو هستم و میتوان خروجی خوب و قابلقبولی را از آن شاهد بود، البته از طرفی چون كارگردان كار ایدههای جذاب و خلاقانهای داشت و از همه مهمتر اهل تعامل و همفكری با بازیگر بود احساس میكردم همكاری لذتبخشی خواهیم داشت اما نمیدانستم مخاطب از نتیجه كار بهاندازه خود من راضی خواهد بود یا نه؟!
حالا كه سه كار قوی در عرصه طنز در كارنامه كاریتان ثبت كردید، خودتان را بازیگر طنز میدانید ؟
من مصرانه میگویم که بازیگر طنز نیستم و اصلا بلد نیستم و اگر بخواهم جوكی را برای دوستانم بگویم آنقدر بیمزه میگویم كه هیچكس نمیخندد. بهخاطر همین خوب میدانم مولكولی از طنز در من وجود ندارد. در كارهای طنزی كه تا به امروز بازی كرده بودم مثل «ویلای من» شخصیتی جدی داشتم كه در موقعیتی طنز قرار گرفته است و پارادوكس این شخصیت جدی در كنار شخصیتهای طناز، باعث ایجاد موقعیتهای طنز میشد. این اتفاق در «شوخی كردم» هم وجود داشت. در سریال «ابله» هم من نقش سه شخصیت متفاوت با گریمهای جذابی كه كار استاد اسكندری بود را ایفا میكردم و مخاطب باز شخصیت طنزی نمیدید اما در «شهرك جیم» سعی شده كاراكتر من كمی بهسمت طنز برود البته این اتفاق با لودهبازی و ادای دیالوگ و حركات عجیب و غریب نمیافتد بلكه در صفات این شخصیت كه در برخی از خانمها وجود دارد اغراق شده است.
شخصیتتان را در سریال «شهرك جیم» چگونه میبینید؟ چقدر مابهازای بیرونی در جامعه دارد؟
سهیلا یك زن معمولی است كه چشم و همچشمی و حسادتهای زنانه دارد؛ او دختری ٢٠ ساله دارد اما نمیخواهد قبول كند و مدام با او رقابت میكند. این مسائل و اتفاقات تاحدی در جامعه وجود دارد اما شخصیت سهیلا در «شهرك جیم» بهشکل اغراق شده آن است؛ حتی فكر میكنم بیش از آنكه بُعد طنز آن پررنگ باشد بُعد رئالیستی دارد.
چقدر مهران مدیری در تغییر مسیرتان بهسمت آثار طنز و حضور در این حوزه تاثیرگذار بود؟
قبل از همكاری با مهران مدیری من نه پیشنهاد طنز و نه علاقهای به فعالیت در این حوزه داشتم و همانطور كه از كارنامه كاریام مشخص است پیش از آن در آثار درام و ملودرام دیده شده بودم اما با همه اینها چهكسی میتواند به پیشنهاد همكاری با مهران مدیری نه بگوید؟
تجربه همكاری با او برایتان چطور بود؟
صبح روزی كه قرار بود به دفتر آقای مدیری بروم از شدت استرس به مادرم گفتم میخواهم تماس بگیرم و قرار را كنسل كنم و واقعا مواجهه با آقای مدیری كه از سالها قبل جزو اسطورههایم بود برایم كار دشواری بود اما این برخورد بسیار خوب اتفاق افتاد و آقای مدیری با من كه آن زمان نهایتا سه سریال و ده تله فیلم بازی كردم بسیار متواضعانه و فروتن برخورد كرد و من با خودم گفتم وقتی چنین ناخدایی هست من چرا سوار كشتی نشوم. تلاشها و عملكرد مهران مدیری و گروه او باعث شد كاراكتر من در این سریال بهخوبی شكل بگیرد تا آنجایی كه با گذشت چندسال از پخش سریال هنوز من را با نام هنگامه مهاجر یا خانم وكیل میشناسند.
گفتید نمیخواهید بازیگر طنز باشید؛ از اینكه در این عرصه بمانید نمیترسید؟
بعد از بازی در «ویلای من» پیشنهاد بازی در آثار طنز بسیار داشتم و حتی ترسیده بودم از اینكه در این ژانر بمانم و نتوانم شخصیتی جدی داشته باشم اما خدا را شكر با بازی در «گذر از رنجها»، آقای فریدون حسنپور توانست من را باز هم بهعنوان بازیگری برای نقشهای جدی جا بیندازد اما بعد از «ابله» واقعا قصد داشتم كه دیگر در حوزه طنز بازی نكنم و حتی مصاحبهای هم داشتم و این نكته را گفتم كه دیگر در آثار طنز بازی نخواهم كرد اما همهچیز دستبهدست هم داد تا در «شهرك جیم» هم حضور داشته باشم.
همانطور كه خودتان اشاره كردید شما در سریال «ابله» كمال تبریزی هم حضور داشتید، با وجود اتفاقات و حاشیههایی كه برای این سریال بهوجود آمد و نیمهكاره رها شد از حضور در آن پشیمان نیستید؟
خیر؛ شاید برای سریال «ابله» بازخورد و آن اتفاقی كه سازندگان میخواستند نیفتاد اما با همه اینها كار كردن و آموختن از كمال تبریزی، گریم شدن توسط استاد اسكندری، حضور در گروهی حرفهای و آشنایی و همكاری با هانیه توسلی آنقدر برایم لذتبخش بود كه اگر زمان به عقب هم برگردد باوجود تمام مشكلات و اتفاقات باز هم این كار را انجام میدهم.
ساعت پخش سریال «شهرك جیم» كمی قبلتر از زمان طلایی پخش سریال در شبكه سه است، بهنظرتان در جذب مخاطب مشكلی ایجاد نمیكند؟ از این ساعت پخش راضی هستید؟
زمانی كه ساعت پخش اثر را متوجه شدم كمی ناراحت شدم چون هركسی دوست دارد سریالش ساعت ٩ شب پخش شود اما از آنجایی كه سریال ما در شبهای زمستان پخش میشود تفاوت چندانی میان ساعت ٨ و ٩ شب نیست. باید واقعبین بود؛ وقتی سریالی خوب باشد مخاطب خودش را پیدا میكند بهعلاوه اینكه سریال ما ساعتهای تكرار خوبی دارد.
اوایل امسال فیلم سینمایی «دزد و پری» را در اكران داشتید و درحالحاضر سر فیلمبرداری فیلم سینمایی مهران مدیری هستید، چرا انقدر دیر وارد سینما شدید یا بهتر بگویم چرا كمتر در فیلمهای سینمایی حضور دارید؟
من در سینما خیلی خوششانس نبودم. كار اولی كه در این مدیوم بازی كردم بهكارگردانی قاسم جعفری، هیچوقت اكران نشد و همینطور كار دومم هم فقط در جشنواره فجر بهنمایش درآمد. درحالحاضر «شك نرگس» را برای حضور در جشنواره فجر دارم اما جدا از همه اینها یكی از بهترین اتفاقات زندگی حرفهایام بازی كردن در فیلم سینمایی مهران مدیری است و برایم افتخار بزرگی بهحساب میآید كه در اولین فیلم سینمایی او و مقابل دوربین استاد كلاری حضور دارم.
مدتی در تلویزیون بسیار پركار بودید اما بعد به یكباره رویهتان تغییر كرد و در اصطلاح گزیدهكار شدید، علتش چه بود؟
من اوایل فعالیتام در عرصه بازیگری بسیار پركار بودم و بهمدت چهار یا پنج سال بدونوقفه جلوی دوربین بودم تا حدی كه یكبار پژمان بازغی بهشوخی به من گفت تو فقط در كانال كولر نیستی، ما هر كانالی میزنیم تو هستی...اما وقتی كه نام كارگردانان بزرگی چون مهران مدیری، كمال تبریزی، فریدون حسنپور، فریدون فرهودی و دیگر دوستان در كارنامه كاریام جای گرفت ناخودآگاه و بالطبع من بهعنوان یك بازیگر مجبورم سختتر انتخاب كنم چرا كه توقعم حتی بالا میرود. وقتی یك بازیگر تجربه حضور در كار حرفهای و با عوامل درجهیك را داشته باشد برایش كاركردن با گروههایی كه مناسبات حرفهای را رعایت نمیكنند طبیعتا خستهكننده میشود؛ مثلا این اتفاق برایم بعد از بازی در «گذر از رنج» های فریدون حسنپور بسیار پررنگ بود و بهخاطر حرفهای بودن آن كار دیگر به هر پروژهای راضی نمیشدم.
شما خواهر طلا معتضدی، یكی از بهترین و پركارترین فیلمنامهنویسان تلویزیون هستید، چقدر حضور او در زندگی شخصی و حرفهای شما تاثیرگذار و پیشبرنده بود؟
داشتن خواهر نویسنده از كودكی روی من آنقدر تاثیر گذاشت كه دیگر حتی لازم نبود در بزرگسالی از او تاثیر بگیرم وقتی خواهری داشته باشی كه بهجای عروسكبازی برایت قصههای صمد بهرنگی را بخواند مسلما جهانی پر از تخیل خواهی داشت. طلا چهار سال از من بزرگتر است و تمامی خاطرات من از او محدود میشود به اینكه او برایم قصه تعریف میكرد، كتاب میخواند یا برایم كارتون میخرید. طلا من را با كتاب آشنا كرد و كتاب عنصر جداناپذیر زندگی من شد. طلا كاراكتری قوی دارد و برای من كه در كودكی شخصیت حساس و زودرنجی داشتم، باعث شد تا بتوانم با اتفاقات زندگی راحتتر كنار بیایم. در اوایل شروع فعالیتم شرایط بسیار دشوار بود و باید خودم را به همه و گروههایی كه در آن بودم ثابت میكردم گاهی كه كم میآوردم وجود طلا بهعنوان یك شخصیت قوی در كنارم تاثیرگذار بود تا بتوانم مسیرم را ادامه دهم.