«پنچری» داستان زندگی جوانی را به تصویر میکشد که تمام تلاشش را برای رسیدن به دختر مود علاقهاش میکند اما او برای رسیدن به خواستهاش اطرافیانش را به چالش میکشد. با برزو نیکنژاد (که پیش از سریال «پنچری»، مجموعه «دردسرهای عظیم ۱ و۲» را از او دیدهایم) گفتو کردهایم که در ادامه میخوانید.
مجموعه «دردسرهای عظیم» سریالی بود که هر لحظه مخاطب با آن میخندید و درواقع بار طنز آن بیشتر از «پنچری» بود. پیشتر درباره «پنچری» اخباری منتشر شده بود که مجموعهای با مختصات طنز است اما این سریال مخاطب را چندان نمیخنداند. خود شما این مسئله را قبول دارید؟
کمی با حرف شما مخالفم، ولی این خوب است که خودم را با خودم مقایسه میکنید. در این شکی نیست که تماشاچی دوست دارد بخندد اما در «پنچری» به ملودرامی اجتماعی میپردازیم که در آن معلوم است کجا میخواهیم بخندانیم و کجا نمیخواهیم بخندانیم یا کجا قرار است قصه بگوییم و کجا قرار است اتفاقاتی رخ دهد. در تمام کارهایی که ساختهام به این مسئله توجه کردهام که زندگی مشکلاتی دارد و ما سعی میکنیم به مشکلات زندگی بخندیم. شما درحال مقایسهکردن یک کار چهلقسمتی با کاری ۲۶ هستید، درحالی که فعلا نباید راجع به «پنچری» قضاوت کرد. در قسمت دهم یک مجموعه ۲۶ قسمتی ما میتوانیم نظرمان را اعلام کنیم اما در یک سریال چهلقسمتی باید صبر کرد تا حدود ۱۵ تا ۱۶ روی آنتن برود و بعد دربارهاش قضاوت شود. بر اساس سلیقهام میگویم که «پنچری» را بیشتر از «دردسرهای عظیم» دوست دارم. اما این حرف شما را قبول دارم که در سریال «دردسرهای عظیم ۱» ما بیشتر از «پنچری» میخندیدیم البته نوع نگاه ما به کمدی هم مهم است. خیلیها در تلویزیون کمدی کار میسازند و هر کمدی هم رنگ خودش را دارد. در فرمت کمدی«پنچری» ما سکانسهایی داشتیم که شاید خیلی نسبت به کارهای قبلیام خندهدارتر بوده است ولی «پنچری» بخشهای جدی هم دارد.
ترکیب بازیگرانی که برای این کار انتخاب کردید (منهای رضا داودنژاد و سولماز غنی) کمدین محسوب میشوند ولی از آنها استفاده طنز نشده است. آیا شما تعمدی برای این انتخابها داشتید که از آنها بازی طنز نگیرید؟
همه کاراکترهای ما در این مجموعه شیرین هستند؛ یعنی شما نمیتوانید بگویید که از مریم سعادت یا حمید لولایی، نیکخواه، شهین تسلیمی، مهران غفوریان یا اشکان اشتیاق (که بهزودی بهطور کامل با ما همراه خواهند بود) استفاده شیرینی نشده است، اما اینکه صرفا کمدی بهمعنای خندیدن است اینطور نیست و جنبههای دیگری را هم در متن کار میآفریند. ما در ژانر کمدی فیلمهای سینمایی داریم که برای خندیدن تماشایشان نمیکنیم ولی جزو سینمای کمدی محسوب میشوند. «پنچری» یک کار کمدی و همچنین یک ملودارم اجتماعی است که نگاه کمدی به آنها دارد. در ادبیات نمایشیمان هم کارهای کمدی داریم که لازم نیست در آن قهقهه بزنیم هرچند که به شما قول میدهم از دو سه قسمت دیگر با تماشای «پنچری» خواهید خندید.
شهره سلطانی بعد از سه تا چهار سال به تلویزیون آمد، چرا او را انتخاب کردید؟ در داستان شخصیتی نزدیک به شهره سلطانی داشتید یا خواستید او را به تلویزیون نزدیکش کنید؟
احساس کردم او به نقش و شخصیت نزدیک است و بعد از او دعوت کردم. این نقش ابعادی دارد که سعی کردیم از بازیگری استفاده کنیم که توانایی ایفای آن را داشته باشد و به شهره سلطانی رسیدیم. البته میتوانستیم بازیگران دیگری هم برای نقشهای دیگری داشته باشیم که حالا به این ترکیب رسیدیم و این ترکیب اگر مشکلی دارد و هرچی که هست مقصر اول و آخرش من هستم ولی فکر میکنم که همه بازیگران تمام تلاششان را کردند و سعی کردند خودشان را به نقش نزدیک کنند.
باتوجه به اینکه «پنچری» در فصل زمستان ضبط شده و حالا در فصل تابستان پخش میشود. آیا این اتفاق برای مخاطب جذاب است؟
فقط به فراخور فیلمنامه و قصه سعی کردیم وضعیت رئال زندگی را رعایت کنیم. فیلمهایی الان در سینما اکران میشوند که در روزهای برفی ساخته شدهاند آیا بهنظرتان با دیدن این فیلمها اتفاق پیچیدهای میافتد؟ شاید همذاتپنداری مخاطب با فیلم را کمتر کند ولی بهنظرم خیلی در جذب مخاطب یا عدم جذب مخاطب اثرگذار نیست.
ما یوسف تیموری را در هر قسمت و در هر پلان در ماشینش میبینیم. دلیل تاکید بر استفاده یوسف تیموری از ماشین چیست؟ آیا این اتفاق بهطور اتفاقی پیش آمده یا فکری پشت آن بوده است؟
ما با این رویه، خانه به دوشی این شخصیت را نشان میدهیم. وقتی مکان خاصی نباشد و او بهنوعی آواره باشدکجا باید برود؟ اگر بیهوده در ماشین باشد، بحثی جداست و آن موقع باید بگویم اشتباه کردهام و اگر بیهوده نیست قطعا به فراخور داستان وشرایط کار بوده است.
فکر میکنید آیا با این تمهید، خانه به دوشی این شخصیت به مخاطب القا میشود که او اقوامی ندارد که به خانه آنها برود؟
البته که عمو و خالهاش خانه دارند و یک خانواده محسوب میشوند. آنها نیز مانند خیلی از خانوادههای امروزی باهم مشکلاتی دارند اما همیشه پشت هم هستند. مگر تا بهحال یوسف تیموری در قصه ما در ماشین خوابیده است؟ بالاخره به خانه کسی رفته است ولی او بهواسطه شرایطی که برایش پیش آمده درواقع خودش را از دست میدهد؛ یعنی هنوز آواره خیابان نشده شاید هم در ادامه داستان بشود نمیدانم ولی درحال حاضر باتوجه به شرایطش و اینکه الان شغلی ندارد باید طوری وانمود کند که شاغل است. همچنین خانهای که درحال حاضر در آن سکنا دارد با مشکل مواجه شده و باید وانمود کند که من آن خانه را هم دارم. در خیلی از سریالها دیدهایم که دو نفر بههم علاقه دارند و در آخر سریال باهم عروسی میکنند. اما یکی از اتفاقاتی که در قصه «پنچری» وجود دارد این است که در این سریال قرار است که ما دختر و پسری را ببینیم که قرار است چند روز دیگر عروسی کنند و حالا اتفاقاتی پیش میآید که شاید به آن عروسی نرسیم یا سخت برسیم یا شاید هم همهچیز به باد برود. این فرمت قصه در روایت رسیدن دو نفر به یکدیگر با دیگر سریالها متفاوت است و پیشداوریای که مخاطب همیشه درباره این نوع قصهها داشته نیز دیگر وجود نخواهد داشت. در این سریال فرمت دیگری از معضل بیکاری را میبینیم مثلا بهوفور آدمهای اطرافم را میبینم که شاغل هستند ولی نمیدانند که آیا سال دیگرهم در محل کارشان خواهند بود یا نه؟ این اتفاق الان دستمایه سریال «پنچری» است. مشکل بیکاری و عدم رسیدگیها معضل اجتماع ماست. در این سریال سعی میکنیم به این معضل بخندیم ولی واقعا این مشکلات بستر تلخی دارد.
شما به رضا داودنژاد نقشی کاملا متفاوت دادهاید، کاراکتر او در «پنچری» کمی حرص مخاطب را در میآورد و او را عصبانی میکند. آیا این ویژگی از قبل طراحی شده بود؟
در کمدی اغراق داریم واین اغراق هم درباره قادر، صورت گرفته که بهنظر فردی ساده بیاید چیزی که در شاخصترین کارهای سینمایی طنز هم شاهد آن بودهایم. در اینجا سعی کردیم مخاطب با این کاراکتر همذاتپنداری کند و آدمهای قصه غیر قابل باور نباشند. حتما ما در آن اغراق کردهایم زیرا به این دلیل که میخواستیم کمدی کار کنیم، کموبیش اغراقها را بهوجود آوردیم. اتفاقا تماشاچی خیلی جاها به کارهای قادر میخندد. دقیقا همان اتفاقاتی که در کمدی هم داریم که آن آدم احمقتر، دستوپا چلفیتر از بقیه خندهدار تراست و این جزو فرمتهای کمدی است.
آیا از زمان پخش سریال راضی هستید؟
من تصمیمگیرنده نیستم و حرفی دربارهاش نخواهم زد. اینکه مردم در تابستان کمتر تلویزیون نگاه میکنند یک واقعیت است. درحال حاضر خیابانهای تهران تا یک و دو بامداد درگیر ترافیک است و الان فصل مسافرت و ایرانگردی است و همه در سفر هستند با این وجود مطمئنم که «پنچری» مخاطبان خودش را دارد زیرا چند شب تیتراژ سریال و یک شب هم سریال پخش نشد بعد از آن مردم از من میپرسیدند که چرا تیتراژ و سریال پخش نشده است، این پیگیری نشان میدهد که «پنچری» تماشاگر خودش را دارد. اینکه قرار باشد سریالی ساخته شود که همه مردم را در بر بگیرد نشدنی است زیرا سلیقهها متفاوت و این تنوع لازم است. بهنظرم رسانه ملی هم از این بابت کارش را درست انجام میدهد و حالا تشخیص بر این بوده که پخش «پنچری» در این ساعت باشد. البته ترجیح میدادم که سریالهایم در شش ماه دوم سال پخش شوند.
مهران مهام از تهیهکنندگانی است که کارهای شاخصی در تلویزیون داشته و در تولید بهشدت سختگیر و ریزبین است. تجربه کاری با مهران مهام، چطور بود؟
صادقانه میگویم که امیدوارم همه کارگردانان، بازیگران، نویسندگان و... بتوانند حداقل یک بار با مهران مهام کار کنند. او سختگیریهای خاص خودش را دارد ولی کار کردن با او بسیار لذتبخش است. میدانیم وقتی که با مهام کار میکنیم پشتمان گرم است و هیچوقت زمین نمیافتیم و اگر هم زمین خوردیم میدانیم که دستی هست که بلندمان کند. او هیچوقت به اطرافیانش حس تنهایی نمیدهد و عین یار یا پدر کنارتان است. خیلی سعی کردیم کاری با شأن بالا بسازیم که به مخاطب احترام بگذارد و همه با هم برای رسیدن به این هدف تلاشمان را کردیم و مهران مهام هم در این شرایط کنار ما بود.
آیا پروژه بعدی شما برای تلویزیون یک کار جدی در ژانر ملودارم خواهد بود؟
بله؛ میخواهم اثری ملودرام بسازم.