سالهای سال است كه فرمول استفاده و حضور تئاتریها در تلویزیون جواب مثبت داده و كاگردانهای بسیاری این فرمول را پشتوانه كارشان میكنند و سروش صحت هم یكی از همین كارگردانهاست و اینبار در «لیسانسهها» پای هوتن شكیبا، از بهترینهای تئاتر را، به تلویزیون كشیده تا ایفاگر نقش حبیب، یكی از نقشهای کلیدی این سریال باشد. با هوتن شكیبا كه پیش از «لیسانسهها» صدایش را در مجموعه «كلاه قرمزی» و بهجای عروسک «دیبی» نیز شنیده بودیم به گفتوگو نشستیم كه در ادامه میخوانید.
سالهای سال در تئاتر فعالیت تاثیرگذاری داشتید و حتی در سینما هم با آثار خوبی دیده شدید؛ چرا اینقدر دیر وارد تلویزیون شدید؟
من همیشه سعی كردم پیشنهادهایم در حوزه تصویر را با وسواس بیشتری انتخاب میكنم و مشخصا در مورد مدیوم تلویزیون همیشه نگرانی و ترسی برای كلیشه شدن همراهم بود چراكه وقتی بهعنوان یك بازیگر در نقشی ظاهر میشوی، كارگردانها و تهیهكنندگان بعد از آن كمتر ریسك میكنند تا تو را در نقشهای دیگر به مردم نشان دهند و مثلا اگر كمدی كار كنیم تا سالهای سال بهعنوان یك كمدین شناخته میشویم و این در ذهنیت مردم تاثیر میگذارد، چه درست باشد چه غلط. اما من این ترس را داشتم كه نكند در همان قالبی كه كارم را در تلویزیون شروع میكنم باقی بمانم. بعد از بازیام در «طبقه حساس» بیشتر از ۱۰ فیلم و سریال كمدی به من پیشنهاد شد آن هم با نقشهای مشابه به كاراكترم در «طبقه حساس»؛ ظاهرا دوستان فكر كرده بودند من چایی كیسهای هستم و زود رنگ میدهم.
گویا پیش از «لیسانسهها» سروش صحت پیشنهاد بازی در «پژمان» و «شمعدونی» را به شما داده بود؛ چرا با «لیسانسهها» این مدیوم را تجربه کردید؟
من برای خودم مسیر را اینگونه طراحی كرده بودم كه در مدیوم تئاتر بازی كنم و در كنار آن گهگاهی سینما، اما در این دو سال اخیر پیشنهاد سینماییای كه بهلحاظ متن جذاب باشد چندان نداشتم و از طرفی با این مسئله مواجه شدم كه در سینما فارغ از هنر و توانمندی مسائل و داستانهای دیگری تعیینكننده است. وقتی با پیشنهاد بازی در «لیسانسهها» مواجه شدم و متن را خواندم، دیدم متن آنقدر خوب است كه نمیتوانم نه بگویم و البته آنقدر سروش را دوست دارم كه از این همكاری واقعا لذت میبرم و اگر به گذشته برگردم حتما باز «لیسانسهها» را انتخاب میكنم.
قبول دارید تئاتریها با وسواس خاصی پیشنهادهایشان را ارزیابی و انتخاب میکنند ؟
بله؛ قبول دارم. آن هم به این دلیل است كه كسی كه در حوزه تئاتر بازی میكند برخلاف عدهای دیگر از بازیگران دغدغه دیده شدن ندارد و با بازی در همان صحنه تئاتر ارضاء میشود و نمیخواهد به هر قیمتی كار تصویر كند.
برخی بازیگران سینما و تئاتر نسبت به حضور در تلویزیون دافعه دارند؛ این دافعه برای شما هم وجود داشت؟
بله؛ من هم این دافعه را داشتم. بههرحال میانگین کارهای باکیفیت کمی پایین آمده اما در این میان برخی کارگردانهای بزرگ هم مثل آقای عیاری و تبریزی هستند که اگر به من پیشنهاد حضور در سریالشان را بدهند مطمئنا من پیشنهاد سینمایی را رد میکنم و به تلویزیون میآیم، چرا که از کیفیت اثر مطمئن هستم و میدانم گروه خوبی در آن حضور دارند؛ نهتنها من که بقیه بازیگران سینما و تئاتر هم در آن پروژه ایفای نقش میکنند. خیلی از بازیگران این دو مدیوم که نسبت به تلویزیون دافعه دارند هنوز هم با شنیدن نام سریالهای «روزی روزگاری»، «کیف انگلیسی» و... ذوق زده میشوند. شاید چون تعداد آثار اینچنینی پایین آمده یا کیفیت کارها نزول پیدا کرده که برخی بازیگران نسبت به حضور در تلویزیون دافعه دارند.
از ابتدا برای نقش حبیب در «لیسانسهها» انتخاب شده بودید؟دوست نداشتید نقش مازیار یا مسعود را ایفا کنید؟
حبیب را بسیار دوست دارم و این نقش را به هیچکس نمیدهم! در ابتدا تکلیف نقش مازیار و ایفای آن توسط امیر کاظمی مشخص شده بود و من بین انتخاب ایفای نقش مسعود و حبیب مانده بودم اما سروش ترجیحش این بود که من حبیب را بازی کنم و من هم گفتم صددرصد حبیب را انتخاب میکنم؛ این نقش برای من جذابیتهای بسیاری دارد. بهنظرم سه کاراکتر اصلی «لیسانسهها» بسیار خوب نوشته شدند و انتخاب بازیگران هم بهخوبی اتفاق افتاد و هرکسی در نقش خودش بهخوبی نشسته است.
شخصیت حبیب ویژگیهایی دارد که مشابه یک تیپ در بیشتر سریالهای کمدی است؛ کسی که میخواهد ازدواج کند اما نمیشود. چه شد که ما درنهایت یک شخصیت میبینیم و نه تیپ؟
بهنظرم این اتفاق بهصورت ترکیبی افتاد؛ فیلمنامه انصافا آنقدر خوب و بینقص است که نمیشود آن را بد بازی کرد. بهنظرم اگر نقشی خوب از آب درمیآید ماحصل بازیگر، کارگردان و متن است. کاراکترها در موقعیتهای طراحی شده در فیلمنامه تعریف و شناخته میشوند و همین باعث شده تیپ نباشند بلکه شخصیت باشند. برخی موقعیتها ثابت و قابل پیشبینی است مثلا کافی است دختری به حبیب بگوید ممنون، تا او عاشقش شود! اما در برخی موقعیتها هم او کنشهای متفاوتی از خود بروز میدهد که باعث میشود او را در قالب یک کاراکتر و نه یک تیپ ببینیم.
ما شما را در تئاتر با نقشهایی دیدیم که بسیار با حبیب فاصله دارد؛ نقشی روی صحنه داشتهاید که شبیه حبیب باشد؟
مشابه شخصیت حبیب را تابهحال بازی نکردهام. البته در نمایش «هیپوفیز» نقش یک مرد آمریکایی روزنامهنگار را ایفا میکردم که جذابیتی نداشت اما عاشق دختری که در همسایگیاش قرار داشت شده بود، شاید از لحاظ قصه این دو بههم نزدیک باشند اما من هر دو شخصیت را به دوگونه متفاوت بازی کردم اما بهطورکلی همیشه در کارنامه تئاترایام سعی کردم به تکرار نیفتم.
متاسفانه این روزها نمیشود در آثار طنز صنف یا قومیتی را دستمایه نگارش فیلمنامه قرار داد چون سریعا به همه برمیخورد، بازخورد «لیسانسهها» در این زمینه چطور بود؟
از آنجایی که ما در مجموعه «لیسانسهها» دغدغه و مشکلات این طیف گسترده از جامعه را بیان میکنیم، واقعا یکدرصد هم فکر نمیکردم که کسی بخواهد از دست ما ناراحت شود اما وقتی آنونس کار پخش شد برخی در فضای مجازی گله کردند که چرا «لیسانسهها» را مسخره میکنید، ما بهاندازه کافی خودمان مشکل داریم. ولی وقتی کار پخش شد دیگر خبری از این گلهگذاریها نبود و با رضایت مخاطب مواجه شدیم. متاسفانه فعالیت در حوزه طنز بسیار سخت شده است و جرات نمیکنیم دست روی هیچ گروه و قوم یا جنسیتی بگذاریم و مجبوریم با قشر خودمان شوخی و در اصل خودزنی کنیم، از طرفی با بسیاری از صنفها هم نمیشود شوخی کرد مثل معلمها، روزنامهنگارها و تئاتریها. اولی بهخاطر اینکه شغلشان مقدس است و دومی بهقول سروش صحت چون مظلوم هستند. متاسفانه حساسیتها خیلی زیاد شده و ما در «لیسانسهها» بهصورت غیرمستقیم از مردم خواستیم که جنبهشان را بالا ببرند. ما نمیخواهیم چیزی و کسی را مسخره کنیم بلکه بهدنبال بهانهای هستیم که به در بگوییم تا دیوار بشنود اگر قرار باشد همه درها بسته باشد پس چگونه دیوار گوش کند.
بهخاطر این سریال پیشنهاد جذابتری را رد نکردید؟
همزمان با فیلمبرداری «لیسانسهها» با دو نمایش «مرگ هوتن» و «از زیرزمین تا پشتبام» روی صحنه تئاتر بودم اما پیشنهاد بازی در تئاتر آقای آتیلا پسیانی را بهدلیل فشار کاری نتوانستم بپذیرم.
«لیسانسهها» قرار است در دو فصل روی آنتن برود، چقدر با ساخت فصل به فصل سریالها موافق هستید؟
در کل دنیا این اتفاق میافتد و حتما اتفاق بدی نیست. بهنظر من از این جهت که گروهها فشار عظیمی را برای ساخت یک سریال مثلا ۹۰ قسمتی تحمل نمیکنند و صرفا دغدغه رسیدن به پخش را ندارند و بیشتر توجه و انرژیشان را معطوف به کیفیت میکنند اتفاق خوبی است، به علاوه اینکه در فاصله ایجاد شده میان پخش فصلها اگر بازخوردها ارزیابی و نقاطضعف و قوت یک اثر بررسی شود میتوان در ساخت فصلهای بعدی اتفاقات خوبی را شاهد بود.
شما پیش از «لیسانسهها»، در تلویزیون بهعنوان صداپیشه «دیبی» در مجموعه «کلاه قرمزی» هم حضور داشتید. صداپیشگی به نسبت بازیگری برایتان چه جایگاهی دارد ؟
فضای هردو برایم متفاوت است، من تجربه فعالیت در حوزه دوبله، صداپیشگی، عروسکگردانی، نمایش رادیویی و... داشتم و هرکدام برایم لذتبخش بوده و هست اما درنهایت درحالحاضر برایم بازیگری در اولویت است.
صداپیشهها خیلی مظلوم واقع میشوند.
عروسکگردانها مظلومتر هستند شاید خیلیها بگویند هوتن شکیبا صداپیشه دیبی است اما هیچکس نمیداند مهناز خطیبی دیبی را میگرداند.
درحالحاضر مشغول فعالیت دیگری هستید؟
اگر مشکلات ساخت سری جدید «کلاه قرمزی» مرتفع شود، در آینده در این پروژه هم ظاهر خواهم شد که البته از حالا استرس همزمانی ضبط دو کار «لیسانسهها» و «کلاه قرمزی» را دارم.
بهنظرتان در نبود دنیا فنیزاده رنگوبوی مجموعه «کلاه قرمزی» چگونه میشود؟
برخی از افراد، در جایی که حضور دارند آنقدر تاثیرگذارند که کسی نمیتواند جایگزین آنها باشد؛ دنیا فنیزاده هم یکی از همین افراد بود. بالاخره هستند کسانی که بتوانند بهجای فنیزاده، کلاه قرمزی را بگردانند اما این به آن معنا نیست که کسی بتواند جای او را بگیرد. دنیا فنیزاده فارغ از کار بهخاطر اخلاق و عشقش به کاری که میکرد برایمان عزیز بود، نمیدانم درنهایت چه اتفاقی خواهد افتاد اما این را میدانم که جای دستهای دنیا فنیزاده همیشه خالی است و تاثیری که او روی عروسک کلاه قرمزی گذاشت در ذهنمان میماند. این را هم میدانم که ایرج طهماسب، حمید جبلی و تمام گروه بهخاطر دنیا فنیزاده قویتر از قبل ظاهر خواهند شد.
در انتخابهایتان بیشتر سلیقه مردم را مدنظر قرار میدهید یا خوشایند خودتان ؟
تلویزیون، سینما، تئاتر و... درحالحاضر هرکدام به سمتی میروند که ببینند مردم چه میخواهند؛ این اتفاق خوبی است که ما برای مردم کار میکنیم اما در این میان تجربه فضاهای مختلف توسط هنرمندان به حاشیه میرود چرا که میترسند از جانب مخاطب پس زده شوند و ناگزیر بهسراغ ساخت آثاری میروند که باب میل و سلیقه مخاطب است. همین مسئله باعث میشود سطح سلیقه مخاطب بالا که نرود هیچ، پایین هم بیاید. زمانی بسیاری فیلم هندی دوست داشتند و اگر فیلمی برخلاف این ساختار ساخته میشد دوست نداشتند اما بهمرور زمان تفکر و سلیقه مخاطب تغییر کرد. کاش روزی مخاطبان به این نقطه برسند که اگر کاری را نمی فهمند یا باب سلیقهشان نیست برچسب کار بد را روی آن اثر نزنند.