میش
این فیلم داستان سرگرد فرخ ثنایی کارمند اداره گذرنامه است که با همسر ، دختر و مادرش زندگی می کند. رز دختر فرخ عنوان می کند که پس فردا علیرغم عید قربان روز تولدش و جشن عبادتش نیز است .مادر از فرخ میخواهد برای اوردن گوسفندی نذری به تهران ، نزد دایی خودبه طالقان برود . فرخ گوسفندی را که دایی اش چهار دست و پای ، پیشانی و پشتش حنا گذاشته و اکنون حنایی رنگ است و اینه کوچکی روی پیشانی اوست ، در ماشین می گذارد و .....