بیست و یکمین برنامه ماه عسل میزبان چهار هنرور سینما بود.
آنها در رابطه با خاطرههای جذاب خود در خصوص سالها انجام هنروری، ایفای نقش و مشکلات آن صحبت کردند.
عمو احمد گفت: من از سال 53 کار خودم را شروع کردم. علاوه بر هنروری در بخش تدارکات هم فعالیت میکردم. البته در هر فیلم و سریالی که در قسمت تدارکات هم وظیفهای بر عهده داشتم به کارگردان میگفتم که یک نقش را برای من در نظر بگیرد.
وی در خصوص اینکه فیلمی بازی کرده است که حذف شود، عنوان کرد: در فیلم سینمایی «فروشنده» بازی کردم و صاحبخانه شهاب حسینی و ترانه علیدوستی بودم اما یک روز دستیار آقای فرهادی تماس گرفت و گفت که نقش شما را در مونتاژ حذف کردیم، چون زمان فیلم زیاد شده بود.
علیخانی گفت: بیشتر فیلمسازان به دلیل زمان زیاد مجبور میشوند که زمان فیلم خود را کوتاه کنند.
عمو احمد گفت: چرا در مورد نقش ما این کار را انجام میدهند.
عمو غلام ادامه داد: حدود 300 تا 400 فیلم بازی کردهام اما در مجموع زمان ایفای نقشم به 10 دقیقه هم نرسیده است. من به آرزوی خودم در زمینه هنر سینما نرسیدم. زمانی مهدی هاشمی لوح تقدیری به من داد و من بابت این موضوع همیشه از آقای هاشمی تشکر میکنم.
وی ادامه داد: سالها به پیمان قاسمخانی التماس کردم به من نقشی بدهد که وی هم فقط نقشی روبروی حمید فرخنژاد به من داد که در حد٢٠ ثانیه بود و حتی دو خط دیالوگ هم نداشت.
عمو حسن در پاسخ به سوال علیخانی پیرامون اینکه آیا پیگیر کلاس و آموزش بودید، گفت: سینما چهار در دارد که به ترتیب، تئاتر، پول، دانش و در پایینی که خودمان از این درب وارد شدیم.
عمو حسن ادامه داد: دیالوگ گفتن در سینما اهمیت بسیاری دارد و اگر کسی بتواند به خوبی دیالوگی را حفظ کند امکان ایفای نقش پیدا میکند. البته پلانهایی که ما بازی میکنیم، به اندازهای کوتاه است که اگر بیننده هنگام تماشای آن پلان یک خمیازه بکشد ممکن است آن صحنه را به طور کلی از دست بدهد.
در ادامه آنها از اینکه بیمه خانه سینما هستند ابراز خوشحالی کردند.
عمو حسن در خصوص فیلمهای ساخته شده خود گفت: تاکنون 10 تا 12 فیلم کوتاه ساختهام که آنها را فقط برای خانواده اکران میکنم چرا که جایی دیده نمیشود، از دوستانم برای ایفای نقش در این فیلمها دعوت کردهام حتی زمان فیلمبرداری را بعد از زمان نهار میگذاریم که هزینه ناهار بر عهدهمان نباشد.
عمو غلام در خصوص احساس بازنده بودن در این مسیر عنوان کرد: یک نفر به من بگوید برای چه در این مسیر قدم گذاشتم که هنرپیشه شوم، ما خیلی زجر کشیدیم، من الان 68 ساله هستم اما ازدواج نکردم.
عمو حسن در خصوص این سوال اگر به گذشته برگردند این شغل را ادامه میدهند، اظهار داشت: اگر فلاش بک بزنم به 47 سال پیش هرگز وارد این حیطه نمیشوم. قبل از این کار روی ماشین کار میکردم که یک روز هنرمندان را از نزدیک دیدم و در این حوزه ماندگار شدم.
در ادامه بخشی از یکی از فیلمهایی که خود هنروران ساخته بودند، پخش شد. بعد از پخش این فیلم عمو احمد گفت یک بار به رضا کیانیان فیلم را نشان دادم و او خیلی به خاطر این موضوع خندید که چرا تصویربردار میگوید بیا بیا.
عمو احمد در خصوص اینکه آیا کسی آنها را میشناسد، اظهار داشت: یک روز یک خانم در مترو آمد و به من سلام کرد و گفت احمد آقا خیلی خوشحال شدم شما را دیدم، من فکر کردم از طریق سینما مرا شناخته اما او گفت که شما همسایه خواهرم در تهرانپارس هستید، که من از این موضوع خیلی ناراحت شدم. عمو غلام نیز گفت از اینکه وی را نسبت به هنروران دیگر بیشتر میشناسند، خوشحال است.
در پایان علیخانی از آنها سؤال کرد که عشق به سینما ارزش این همه دردسر را داشت که هر چهار نفر گفتند که ارزش نداشت و ای کاش یک شغل دیگر داشتند چرا که موفقتر بودند.