حالا خورشید
بازگشت رشیدپور با برنامه «صفر صفر» برخلاف انتظاری که وجود داشت چندان پرقدرت نبود و نتوانست مانند سایر برنامههای تلویزیونی و اینترنتی او، مخاطب بسیاری را جذب کند اما برنامه صبحگاهی «حالا خورشید» که اکنون چند ماهی است از آنتن شبکه سه سیما به تهیهکنندگی و اجرای رضا رشیدپور پخش میشود، حکایت دیگری دارد و توانسته او را به روزهای اوجش در تلویزیون برگرداند. برگ برنده رضا رشیدپور در تمام این سالها نگاه تیزبین و خلاقش است و او خوب توانسته پاشنه آشیلهای هر حوزهای را در برنامه صبحگاهیاش بهچالش بکشد و از این طریق برنامهای جریانساز را بهوقت خروسخوان روی آنتن ببرد. «حالا خورشید» با اینکه مجلهای صبحگاهی با فضایی شاد و پر انرژی است اما رویکرد مثبت و قابلتوجهی هم به آسیبهای اجتماعی داشته و یکی از اهداف رسانه یعنی رساندن صدای مردم به گوش مسئولان را به درستترین شکل ممکن بهجا آورده است و از مصادیق آن را میتوان به ورود این برنامه به مصائب زن فومنی و ایجاد مجالی برای ملاقات او با رییس جمهور اشاره کرد. فارغ از آنکه رضا رشیدپور و توانمندیاش در اجرا به همه ثابت شده و نیازی به گفتن نیست اما باید ارتباط او و پینگپونگهای بهموقع و استانداردش را با بازیگر این برنامه یعنی پرویز نشاط از دیگر نقاطقوت «حالا خورشید» دانست البته با این همه این برنامه ترکیبی و گفتوگومحور همواره با حاشیههایی همراه بوده است اما نه آنقدر پررنگ که بتواند خدشهای به تصویر آن در ذهن مخاطب تلویزیون ایجاد کند. بهنظر میرسد اگر مدیران و حاشیههایی که بعضا گریبان برنامههای رشیدپور را میگیرد و آنها را از روی آنتن پایین میکشد، دامن «حالا خورشید» را نگیرند، این برنامه بتواند از بهترینهای سیما در صبحگاه باشد.
صبحی دیگر
«صبحی دیگر» از آن دسته برنامههایی است که با نزدیک به هشت سال سابقه قابلقبول دیگر خودش را به مخاطب تلویزیون و مدیران سیما ثابت و مخاطب خودش را پیدا کرده است. یکی از نقاط قوت «صبحی دیگر» برنامهای که سالهاست با اجرای دو مجری ثابت یعنی نیما کرمی و علی نیکزاد روی آنتن میرود، این است که راه نگهداشتن و جلوگیری از ریزش مخاطب را خوب بلد بوده و هست. «صبحی دیگر» شاید نتوانسته در این سالها چیزی بیش از سابق و اوایل برنامهاش به شاکله و استخوانبندی خود اضافه کند اما در همان حوزهها و بخشهایی که از ابتدا مدنظر خود قرار داده است سالبهسال پختهتر از قبل عمل کرده است. «صبحی دیگر» این روزها بهلحاظ فرم تفاوت چندانی با سالهای پیش خود ندارد و ظاهرا تمام تغییراتی که تیم برنامه در آن لحاظ کردهاند بخش محتوایی برنامه و سرفصلهای آن را دربرمیگیرد. اما شاید بتوان روزهای اوج این برنامه نسبتا قدیمی را به بازه زمانی سالهای ۹۲،۹۳ نسبت داد که بیشتر در میان رسانهها، مطبوعات و حتی مخاطبان بازخورد داشت. در شرایطی که برنامهها کمتر از دو سال روی آنتن دوام میآورند و دوره برند شدن نام برنامهها بهسر رسیده «صبحی دیگر» میتواند با عملکرد درخشانتر نام خودش بین برنامههای برند تلویزیون بگنجاند چرا که سالهاست آنتن شبکه آموزش را بهخود اختصاص داده است.
فرمول یک
شاید در ابتدا که خبر پخش یک برنامه صبحگاهی از شبکه یک سیما با عنوان «فرمول یک» منتشر شد، عده زیادی نقطه قوت این برنامه یا تنها دلیلشان برای تماشای آن را علی ضیاء میدانستند اما خیلیها هم طبق معمول به این انتخاب یعنی حضور علی ضیاء در یک برنامه صبحگاهی خوشبین نبودند و «فرمول یک» را تکرار حکایت برنامه «ویتامین۳» و نزول رفتهرفته آن تصور میکردند. اما با وجود همه این حرف و حدیثها «فرمول یک» به آنتن رفت با اینکه قضاوت و تحلیل این برنامه میتواند دز گذر زمان شکل پختهتر و مستندتری را بهخود بگیرد اما میتوان در مورد این برنامه به نکاتی قابلتوجه اشاره کرد. «فرمول یک» فارغ از آنکه یکی از مجریان چهره این چند سال اخیر تلویزیون را در قاب خود بهنمایش گذاشته است در گفتوگوها و انتخاب مهمانهایش هم توانسته روند خوب و قابلقبولی را سیر کند و مباحث و صحبتهای خوبی را در آنتن تلویزیون بازگو کند؛ گفتوگوهایی که گاهی شکل متفاوتی بهخود میگیرند، البته در این میان برخی از گفتوگوهای «فرمول یک» حاشیههایی را با خود بهدنبال داشته که هجمه و سروصدای بسیاری را در شبکههای اجتماعی بهراه انداخت و برای چندمینبار علی ضیاء را در معرض قضاوتها قرار داده است. علی ضیاء و اتاق فکر برنامه «فرمول یک» برای آنکه در رقابت میان برنامههای صبحگاهی بتوانند سری میان سرها دربیاورند باید مسیر پیشروشان را مهندسی کنند تا مبادا به سرنوشت «ویتامین۳» و رکود آن دچار شوند. «فرمول یک» اگر میخواهد سرپا بماند به قابلیتهای علی ضیاء «نیمروز» نیاز دارد نه علی ضیاء «ویتامین۳»
با صبح
شبکه دو، چند ماهی است که رویه خنثی خود را کنار گذاشته است و سعی میکند تا برنامهها و سریالهای بهتری را نسبت به گذشته پخش و جایخالی برخی برنامهها را در کنداکتور خود پر کند. در این میان پخش یک برنامه صبحگاهی با عنوان «با صبح» با اجرای عبداله روا را میتوان جزو این رویکرد شبکه دو حساب آورد، برنامهای که همانند بسیاری از برنامههای معمول تلویزیون بیشترین زمان خود را به گپوگفت با هنرمندان، ورزشکاران و... اختصاص داده است. اما در شرایطی که رقابت تنگاتنگی میان برنامههای صبحگاهی وجود دارد و انگار مدیران و سیاستگذاران سیما توجه ویژهای نسبت به این مهم دارند كار برنامهسازان این حوزه بسیار سخت است و برنامه «با صبح» كه در شبكههای مجاور خودش «فرمول یك» و «حالا خورشید» را درحال پخش دارد كارش بهمراتب سختتر است. عبداله روا جزو آن دسته از مجریانی است كه برخلاف اینكه همه حوزهها را در اجرا تجربه كرده اما تا بهحال در قالب یك برنامه صبحگاهی دیده نشده و باید دید آیا میتواند از پس این رقابت بربیاید و باعث درخشش و قوت «با صبح» باشد یا نه.
طلوع
برنامه «طلوع» چند سال است که هر روز از شبکه چهار سیما صبح پخش میشود و مانند همه برنامههای این شبکه مخاطب خاص خودش را دارد. «طلوع» در قالب یک مجله صبحگاهی است که افزایش علم و دانش در مخاطبان را رویکرد اصلی خود قرار داده است و پیرامون این موضوع مباحثی را مطرح میکند؛ این برنامه با اجرای شاهین شرافتی و بنفشه رافعی بهخوبی توانسته خوراک مخاطب خاص تلویزیون را فراهم کند و درکنار طرح مسائل تخصصی، آرامش و نشاط صبحگاهی را برای مخاطب خود به ارمغان بیاورد.
سالی كه نكوست از بهارش پیداست
شاید بتوان برنامههای صبحگاهی و عملكرد آنها را بهمثابه ضربالمثل، سالی كه نكوست از بهارش پیداست،دانست.چراكه این دست از برنامههای تلویزیون بهواسطه مواجهه هر روزه با مخاطب، آن هم در اولین ساعات روز سبب شده تا جایگاه ویژهای در رقمزدن حالوهوای یك روز مخاطب خود داشته باشند و شاید بتوان بهنوعی آن را پیشانی برنامههای تلویزیونی و حتی روانشناسانهترین آنها دانست. باوجود آنكه در این سالها برنامههای بسیاری در این حوزه از آنتن تلویزیون پخش شده است ولی تنها تعدادی از آنها توانستهاند برای همیشه در ذهن مخاطب بمانند و هنوز نامشان بهعنوان خاطرهسازهای تلویزیون بهزبان بیاید. در وهله اول شاید برگ برنده این انگشتشمارهای تلویزیون را بتوان توجه همه جانبه به موضوعات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، سلامت و... همچنین دوریكردن سازندگان آنها از رویكرد و نگاه تكبعدی به این مسائل دانست، آن هم در فرمی كه از خلاقیتهای لازم برخوردار است و فرم و محتوا از نظر كیفیت با هم برابری میكنند، اتفاقی كه شاید بتوان نمونه بارز و صد البته موفق آن را در برنامه «مردم ایران سلام» بهخاطر آورد. اما یكی از مهمترین پارامترهای برنامه صبحگاهی مجری است؛ البته اهمیت مجری در تمام برنامههای تلویزیونی غیرقابل انكار است اما میتوان این اهمیت را در برنامههای صبحگاهی چندین برابر دانست. مجریان برنامه صبحگاهی در حكم اولین كسانی هستند كه هر فردی در آغاز روز با آنها مواجهه میشود پس كوچكترین حركت او میتواند تاثیرگذارترین حركت باشد. او باید بهخوبی مرزها را بشناسد و بداند، شوخ باشد اما لوده نه، جدی باشد اما اخمو نه و هزاران مرز دیگر را در اجرای خود و در انعكاس رفتارش رعایت كند. مسئلهای كه متاسفانه در برخی از برنامه های صبحگاهی اصلا به آن توجه نمیشود. اما از آنجایی كه قالب برنامههای صبحگاهی گفتوگومحور هستند و مخاطب تلویزیون در تمام طول روز با برنامههای گفتوگومحور زیادی برخورد میكند، سازندگان اینگونه از برنامهها باید بخش اعظمی از خلاقیت خود و اتاق فكرشان را متوجه فرم و محتوای گفتوگوهایشان كنند. دیگر دوره گپوگفت های در اصطلاح صمیمانه میان مجری و مهمان آن هم با میزانسن دو صندلی مقابل دوربین و پرسیدن سوالهای تكراری بهسر آمده و مخاطب طالب چیز دیگری بیش از این است. در چنین بخشی شاید بتوان ایده كارنامه در برنامه «حالا خورشید» یا برخی از گفتوگوهای چالشی «فرمول یك» را نمونه تا حدی قابلقبول بهحساب آورد. البته این سوال را هم باید از برنامهسازان و همینطور مدیران تلویزیون پرسید؛ كافی نیست اینقدر گفتوگو؟ مخاطب رسانه چقدر گفتوگو ببیند؟ بهتر نیست رویكردها تغییر جهت پیدا كنند؟
با این همه، مدتی است كه در برنامههای صبحگاهی انعكاس و تحلیل اخبار یا جریانهای بهراه افتاده در فضای مجازی مرسوم شده است كه این را میتوان حركت مثبتی بهحساب آورد و این رویكرد مثبت وقتی رنگ بیشتری بهخود میگیرد كه گره برخی از این اخبار و اتفاقات در رسانه ملی باز میشود.